
در حال بارگذاری...
فضای داخلی میتونه به عنوان یک پس زمینه زندگی در نظر گرفته بشه، حتی می تونه شخصیت و ویژگی افرادی که در اون زندگی می کنند رو هم نشون بده. طراحی داخلی تصویری هست که فردی که در اونجا زندگی میکنه میخواد از سبک زندگی فیزیکی و حتی زندگی روانی خودش نشون بده.
طراحی داخلی عملکردهای متعددی رو شامل میشه و از اون استفاده های مختلفی میشه که هر کدوم دغدغههای خاص خودشون رو داره. مسئله انعطاف پذیری و تاثیر روانی مساعد از فضا موضوع بسیار مهمی در طراحی و معماری داخلی است.
طراحی داخلی بدون توجه به اینکه این طرح برای یک ساختمان موجود تهیه میشه یا یک ساختمان طراحی شده رویکرد خود رو برای کانسپت فضای داخلی به کار می بره.
این رویکرد شامل دو بخش راهبرد و تدبیر قابل تفکیک هست که دارای همپوشانی نیز هستند.
بخش اول رویکرد راهبردی یا کلی هست که طراح طرح کلی رو برای فضا تهیه میکنه. این طرح فضای داخلی و ارتباطشون رو با چیزهای دور و نزدیک در نظر میگیره و در خصوص موضوعاتی شامل سازه فرم زمین و تاریخ عملکرد تصمیم میگیره.
رویکرد راهبردی از ترکیب میان بخش قدیم و جدید تاثیر میگیره سرنخهای طراحی جدید میتونه از ساختمان میزبان گرفته بشه،به این معنی که ابعاد و مصالح و فرم مبتنی بر کیفیت های فضای اصلی هستندو فضاهای داخلی که طراحی شده است تفسیری از آنچه در اونجا واقع بوده به حساب میاید.
این رویکرد را رویکرد پاسخ دهنده نیز میگویند ولی اگر بخش جدید و قدیم از هم جدا باشد و موجب بشه که ساختمان موجود فقط نقش یه ظرف برای نگهداری اشیا باشه این فضا را فضای مستقل میگویند
رویکردهای راهبردی در قالب دسته های مفهومی مسکن،محل کار،فرهنگی،علمی و تجاری توسعه می یابد.
بخش دوم فرآیند طراحی دقیق تر هست که می توانیم به آن تدبیر نیست بگوییم که شامل این موضوع می شه که یک فضای داخلی رو دقیق تر بررسی کنیم و انتخاب و به کارگیری متریال و مصالح در فضای داخای به درستی انجام بدیم.
این تدبیر را نیز میتوان به دو بخش تقسیم کرد که آیا نسبت به زمین پاسخ دهنده هست یا نه و این دو بخش به عناصر شکل دهنده فضای داخلی و نور و اشیا دسته بندی می شه.
به عنوان مثال، در فضاهای تجاری ، صرفا یک محصول برای فروش ارائه نمیشود بلکه در کنار این محصول یک نوع سبک زندگی نیز ارائه میشود در نتیجه طراحی فضای تجاری باید به گونهای باشد که هویت و مفهوم طراح و برند و محصول را به خوبه نشان دهد.
طراح داخلی با اختیار داشتن فضا، نور، اشیاء و سطوح کیفیت فضایی بنا را نشان میدهد.
به عنوان مثال طراحی ماجراجویانه فضای داخلی فروشگاه پرادا در محله سوهو نیویورک به کیفیت فضایی بنا پاسخ داده.
فضایی باریک و کشیده که شامل همکف و زیرزمین ؛طراحی کف مواج که از لبهی نمای ساختمان به داخل سالن کشیده شده ، طبقات را به هم متصل میکند و همچنین (با استفاده از این کف) یک سکوی ارائه فرورفته به وجود آورده؛ و با ستونهای چدنی این فضاهارا از هم جدا کرده.
طراح هنگام کار کردن در یک فضای جدید و فضای موجود از یک راهبرد برای طرح کلی فضای داخلی استفاده میکنه این ابزاری هست که طرح جامع پیشنهادی برای یک فضا رو هدایت و کنترل میکنه.
تمام طرح های داخلی و معماری با یک راهبرد خاص شکل میگیره این راهبرد میتونه به سادگی طرح داخل یک فروشگاه باشه که هدفش ترغیب مشتری برای ارتباط با کالا یا یک برند هست یا میتونی مجموعه پیچیده تری در زمینه ارگونومیک و تاریخ باشه که همه اینها در کنار هم بهتر اجازه میده تا رویکرد خاصی رو دنبال کنه.
رویکرد راهبردی که طراح استفاده میکنه اغلب از عمل کردن نشات نمیگیره به همان ترتیب نیز رویکرد انتخابی که برای طراحی فضای داخلی نیز هست با فعالیتی که در فضا انجاممیشه مرتبط نیست. طراح قبل از اینکه پیشنهاد طراحی خود را ارائه بده کیفیت های فضای موجود رو درک میکنه و اطمینان پیدا میکنه عکس العمل هاش به این تحلیل فضایی باعث شکلگیری طراحی فضای داخلی جدید میشه.
در فضاهای داخلی محدودیتهایی وجود دارد که طراح باید به آنها توجه کنه این محدودیت ها توسط طراحی یک مسئله هست که او را در رویکرد راهبردی، هدایتش می کنه.
روش کلی کار با فضای داخلی وجود داره و نوعی همپوشانی در این دو روش دیده میشه ولی به راحتی میتوانیم در بین آنها تمایز قایل شویم.
طراح میتونه این محدودیت ها رو بپذیره و یک فضای داخلی را پیشنهاد بده که پاسخ دهنده این محدودیت باشه یا برعکس میتونه نپذیره و یک فضای مستقل را خلق کند. این گفته همانقدر که درست هست میتونه ناممکن هم باشه چراکه همیشه تو فضای داخلی محدودیتهایی تو شکل و ابعاد دیده میشه.
یه نمونه خوب موزه هایی هست که جوری طراحی شده تا در فضاهایی مثل یک انبار یا یک کارخانه قرار بگیره تو این پروژه کیفیت صنعتی بناهای موجود با نیازهای عملکردی کاربران جدید ترکیب میشه.
گالری هنر تیت مدرن در لندن که در سال ۲۰۰۰ توسط هرزوگ ودمورن طراحی شد نیز مظهر فضای پاسخدهنده هست. طراحی واحدهای تجاری نیز شامل فضاهای داخلی مستقل است. تنها محدودیت موثر در شکل و ابعاد و طرح فروشگاه ها هستند برای توسعه یک برند این نکته مهم است که حس هویت مشترکی تو تموم فروشگاههایی که این برند را دارند وجود داشته باشه و معمولاً نیز فروشگاهها چنین رویکردی رو دارند.
موضوعی که در این مقاله و مقاله های بعدی توضیح داده می شه، به دو بخش تقسیم میشه یکی از انواع عملکرد و دیگری بحث بر روی رویکرد راهبردی انتخابی برای طراحی فضا، فضاهایی که شامل موارد زیر می شن:
خانه:
خانه های فردی، آپارتمان یا رویکرد مفهومی که یک هنرمند میخواهد ایجاد کند.
محیط های کاری:
دفترهای اداری و نیز محیط های کاری نامتعارف.
فضاهای فرهنگی:
گالری ها،سالن های تئاتر و طراحی جمعی.
فضاهای علمی:
کتابخانه موزه و محیط های آموزشی.
تجاری ها:
انواع متفاوت فضاهای فروشگاهی.
رابطه ی بین طراح و ساختمان یک رابطه ی متقابل و با اهمیت است به صورتی که هر کدوم از طرفین می تونن پاسخی برای نیاز طرف مقابل باشد.
طراح در هنگام شروع کار خود در مقابل یک ساختمان جدید یا موجود نیازمند درک مسائلی از سایت است، تاریخ اصیل بنا می تواند نقطه شروع و راهنما برای بازطراحی به شمار آید و طراح باید به اینگونه مسائل و اطلاعات توجه ی ویژه ای داشته باشد.
طراح میتواند به بسیاری از جنبه های ساختمان موجود و یا جدید پاسخ مناسب بده به طور مثال برای پیدایش نقش و الگوی خاصی در شیوه ی انتظام بخشی به طرح و یا قرار گیری اشیاء در فضای جدید از ریتم سازه ای در ساختمان استفاده کند.
انتخاب آگاهانه بخش هایی که باید تخریب شود می تواند به اندازه ی خلق عناصر جدید با اهمیت باشد و طراحی اینگونه فضاها می تواند به دور از تقلید و کپی از بنای موجود گرفته باشد.
می شه نتیجه گرفت که رویکرد پاسخده ، زمانی که با اطلاعات کامل و دقیق از نیازهای عملکردی کاربران ترکیب بشه منجر به ایجاد فضاهای داخلی خاطره انگیز و همراه با یک حس واقعی خواهد شد.
فضاهای مسکونی اغلب به عنوان نقطه تمرکز اصلی و با اهمیت برای طراحان داخلی هست ، به صورتی که آموزش طراحی فضاهای مسکونی و سکونتی محبوبیت بسیاری داره.
نقش واقعی طراحی مسکونی برای فضاهای داخلی همانند زمینه ای بارور برای کسب تجربه به شمار میاد.
شاخص های زیادی وجود داره که طراح با استفاده ازآن ها می تونه کیفیت فضای سکونت را بهبود بخشد.جنبه های مختلف ساختمان ممکنه باعث ترغیب و یا منع از استفاده آن در طراحی یک پروژه بشه . به طور مثال یکسری از جنبه ها باعث بشه طراح از منظر یاکیفیت روشنایی استفاده کند و یابلعکس ، در عین حال که اجازه ی عبور نور را میده منظر خاصی رو بپوشاند.
فضای داخلی می تونه به صورت یک سری فضاهای مرتبط با یکدیگر سازمان دهی بشه و یا ممکنه، به نحو دیگه ای با حذف کلیه دیوارهای داخلی و ایجاد یک فضای باز وآزاد شکل بگیره.
سخن آخر:
در این مقاله و سری مقالات بعدی این ساین در رابطه با نحوه ی ارتباطی که طراح باید با یک پروژه ی معماری داخلی بگیرد صحبت خواهم کرد. این ارتباط در واقع بر مبنای درکی هست که طراح از یک پروژه طراحی داخلی پیدا می کنه.
فضای داخلی میتونه به عنوان یک پس زمینه زندگی در نظر گرفته بشه، حتی می تونه شخصیت و ویژگی افرادی که در اون زندگی می کنند رو هم نشون بده. طراحی داخلی تصویری هست که فردی که در اونجا زندگی میکنه میخواد از سبک زندگی فیزیکی و حتی زندگی روانی خودش نشون بده.
طراحی داخلی عملکردهای متعددی رو شامل میشه و از اون استفاده های مختلفی میشه که هر کدوم دغدغههای خاص خودشون رو داره. مسئله انعطاف پذیری و تاثیر روانی مساعد از فضا موضوع بسیار مهمی در طراحی و معماری داخلی است.
طراحی داخلی بدون توجه به اینکه این طرح برای یک ساختمان موجود تهیه میشه یا یک ساختمان طراحی شده رویکرد خود رو برای کانسپت فضای داخلی به کار می بره.
این رویکرد شامل دو بخش راهبرد و تدبیر قابل تفکیک هست که دارای همپوشانی نیز هستند.
بخش اول رویکرد راهبردی یا کلی هست که طراح طرح کلی رو برای فضا تهیه میکنه. این طرح فضای داخلی و ارتباطشون رو با چیزهای دور و نزدیک در نظر میگیره و در خصوص موضوعاتی شامل سازه فرم زمین و تاریخ عملکرد تصمیم میگیره.
رویکرد راهبردی از ترکیب میان بخش قدیم و جدید تاثیر میگیره سرنخهای طراحی جدید میتونه از ساختمان میزبان گرفته بشه،به این معنی که ابعاد و مصالح و فرم مبتنی بر کیفیت های فضای اصلی هستندو فضاهای داخلی که طراحی شده است تفسیری از آنچه در اونجا واقع بوده به حساب میاید.
این رویکرد را رویکرد پاسخ دهنده نیز میگویند ولی اگر بخش جدید و قدیم از هم جدا باشد و موجب بشه که ساختمان موجود فقط نقش یه ظرف برای نگهداری اشیا باشه این فضا را فضای مستقل میگویند
رویکردهای راهبردی در قالب دسته های مفهومی مسکن،محل کار،فرهنگی،علمی و تجاری توسعه می یابد.
بخش دوم فرآیند طراحی دقیق تر هست که می توانیم به آن تدبیر نیست بگوییم که شامل این موضوع می شه که یک فضای داخلی رو دقیق تر بررسی کنیم و انتخاب و به کارگیری متریال و مصالح در فضای داخای به درستی انجام بدیم.
این تدبیر را نیز میتوان به دو بخش تقسیم کرد که آیا نسبت به زمین پاسخ دهنده هست یا نه و این دو بخش به عناصر شکل دهنده فضای داخلی و نور و اشیا دسته بندی می شه.
به عنوان مثال، در فضاهای تجاری ، صرفا یک محصول برای فروش ارائه نمیشود بلکه در کنار این محصول یک نوع سبک زندگی نیز ارائه میشود در نتیجه طراحی فضای تجاری باید به گونهای باشد که هویت و مفهوم طراح و برند و محصول را به خوبه نشان دهد.
طراح داخلی با اختیار داشتن فضا، نور، اشیاء و سطوح کیفیت فضایی بنا را نشان میدهد.
به عنوان مثال طراحی ماجراجویانه فضای داخلی فروشگاه پرادا در محله سوهو نیویورک به کیفیت فضایی بنا پاسخ داده.
فضایی باریک و کشیده که شامل همکف و زیرزمین ؛طراحی کف مواج که از لبهی نمای ساختمان به داخل سالن کشیده شده ، طبقات را به هم متصل میکند و همچنین (با استفاده از این کف) یک سکوی ارائه فرورفته به وجود آورده؛ و با ستونهای چدنی این فضاهارا از هم جدا کرده.
طراح هنگام کار کردن در یک فضای جدید و فضای موجود از یک راهبرد برای طرح کلی فضای داخلی استفاده میکنه این ابزاری هست که طرح جامع پیشنهادی برای یک فضا رو هدایت و کنترل میکنه.
تمام طرح های داخلی و معماری با یک راهبرد خاص شکل میگیره این راهبرد میتونه به سادگی طرح داخل یک فروشگاه باشه که هدفش ترغیب مشتری برای ارتباط با کالا یا یک برند هست یا میتونی مجموعه پیچیده تری در زمینه ارگونومیک و تاریخ باشه که همه اینها در کنار هم بهتر اجازه میده تا رویکرد خاصی رو دنبال کنه.
رویکرد راهبردی که طراح استفاده میکنه اغلب از عمل کردن نشات نمیگیره به همان ترتیب نیز رویکرد انتخابی که برای طراحی فضای داخلی نیز هست با فعالیتی که در فضا انجاممیشه مرتبط نیست. طراح قبل از اینکه پیشنهاد طراحی خود را ارائه بده کیفیت های فضای موجود رو درک میکنه و اطمینان پیدا میکنه عکس العمل هاش به این تحلیل فضایی باعث شکلگیری طراحی فضای داخلی جدید میشه.
در فضاهای داخلی محدودیتهایی وجود دارد که طراح باید به آنها توجه کنه این محدودیت ها توسط طراحی یک مسئله هست که او را در رویکرد راهبردی، هدایتش می کنه.
روش کلی کار با فضای داخلی وجود داره و نوعی همپوشانی در این دو روش دیده میشه ولی به راحتی میتوانیم در بین آنها تمایز قایل شویم.
طراح میتونه این محدودیت ها رو بپذیره و یک فضای داخلی را پیشنهاد بده که پاسخ دهنده این محدودیت باشه یا برعکس میتونه نپذیره و یک فضای مستقل را خلق کند. این گفته همانقدر که درست هست میتونه ناممکن هم باشه چراکه همیشه تو فضای داخلی محدودیتهایی تو شکل و ابعاد دیده میشه.
یه نمونه خوب موزه هایی هست که جوری طراحی شده تا در فضاهایی مثل یک انبار یا یک کارخانه قرار بگیره تو این پروژه کیفیت صنعتی بناهای موجود با نیازهای عملکردی کاربران جدید ترکیب میشه.
گالری هنر تیت مدرن در لندن که در سال ۲۰۰۰ توسط هرزوگ ودمورن طراحی شد نیز مظهر فضای پاسخدهنده هست. طراحی واحدهای تجاری نیز شامل فضاهای داخلی مستقل است. تنها محدودیت موثر در شکل و ابعاد و طرح فروشگاه ها هستند برای توسعه یک برند این نکته مهم است که حس هویت مشترکی تو تموم فروشگاههایی که این برند را دارند وجود داشته باشه و معمولاً نیز فروشگاهها چنین رویکردی رو دارند.
موضوعی که در این مقاله و مقاله های بعدی توضیح داده می شه، به دو بخش تقسیم میشه یکی از انواع عملکرد و دیگری بحث بر روی رویکرد راهبردی انتخابی برای طراحی فضا، فضاهایی که شامل موارد زیر می شن:
خانه:
خانه های فردی، آپارتمان یا رویکرد مفهومی که یک هنرمند میخواهد ایجاد کند.
محیط های کاری:
دفترهای اداری و نیز محیط های کاری نامتعارف.
فضاهای فرهنگی:
گالری ها،سالن های تئاتر و طراحی جمعی.
فضاهای علمی:
کتابخانه موزه و محیط های آموزشی.
تجاری ها:
انواع متفاوت فضاهای فروشگاهی.
رابطه ی بین طراح و ساختمان یک رابطه ی متقابل و با اهمیت است به صورتی که هر کدوم از طرفین می تونن پاسخی برای نیاز طرف مقابل باشد.
طراح در هنگام شروع کار خود در مقابل یک ساختمان جدید یا موجود نیازمند درک مسائلی از سایت است، تاریخ اصیل بنا می تواند نقطه شروع و راهنما برای بازطراحی به شمار آید و طراح باید به اینگونه مسائل و اطلاعات توجه ی ویژه ای داشته باشد.
طراح میتواند به بسیاری از جنبه های ساختمان موجود و یا جدید پاسخ مناسب بده به طور مثال برای پیدایش نقش و الگوی خاصی در شیوه ی انتظام بخشی به طرح و یا قرار گیری اشیاء در فضای جدید از ریتم سازه ای در ساختمان استفاده کند.
انتخاب آگاهانه بخش هایی که باید تخریب شود می تواند به اندازه ی خلق عناصر جدید با اهمیت باشد و طراحی اینگونه فضاها می تواند به دور از تقلید و کپی از بنای موجود گرفته باشد.
می شه نتیجه گرفت که رویکرد پاسخده ، زمانی که با اطلاعات کامل و دقیق از نیازهای عملکردی کاربران ترکیب بشه منجر به ایجاد فضاهای داخلی خاطره انگیز و همراه با یک حس واقعی خواهد شد.
فضاهای مسکونی اغلب به عنوان نقطه تمرکز اصلی و با اهمیت برای طراحان داخلی هست ، به صورتی که آموزش طراحی فضاهای مسکونی و سکونتی محبوبیت بسیاری داره.
نقش واقعی طراحی مسکونی برای فضاهای داخلی همانند زمینه ای بارور برای کسب تجربه به شمار میاد.
شاخص های زیادی وجود داره که طراح با استفاده ازآن ها می تونه کیفیت فضای سکونت را بهبود بخشد.جنبه های مختلف ساختمان ممکنه باعث ترغیب و یا منع از استفاده آن در طراحی یک پروژه بشه . به طور مثال یکسری از جنبه ها باعث بشه طراح از منظر یاکیفیت روشنایی استفاده کند و یابلعکس ، در عین حال که اجازه ی عبور نور را میده منظر خاصی رو بپوشاند.
فضای داخلی می تونه به صورت یک سری فضاهای مرتبط با یکدیگر سازمان دهی بشه و یا ممکنه، به نحو دیگه ای با حذف کلیه دیوارهای داخلی و ایجاد یک فضای باز وآزاد شکل بگیره.
سخن آخر:
در این مقاله و سری مقالات بعدی این ساین در رابطه با نحوه ی ارتباطی که طراح باید با یک پروژه ی معماری داخلی بگیرد صحبت خواهم کرد. این ارتباط در واقع بر مبنای درکی هست که طراح از یک پروژه طراحی داخلی پیدا می کنه.