
در حال بارگذاری...
هفت اصل طراحی داخلی در واقع برگرفته از "هفت اصل زیبایی شناسی " هست و در دانشگاه های هنر و معماری به همین عنوان تدریس میشه.در نظر گرفتن این هفت اصل در طراحی داخلی و دکوراسیون لازمه اما کافی نیست و به یه سری از عوامل دیگه هم در طراحی داخلی نیاز داریم.
اکثر مردم این اصول رو به صورت ناخود آگاه تو چیدمان فضای داخلی محیط زندگی و یا کارشون استفاده میکنن ولی به دلیل اینکه از استاندارد ها و قواعد آن اطلاعی ندارن این کارشون باعث آشفتگی فضا و شلوغی و سردر گمی میشه. پس این وظیفه ی طراحی داخلی هست که با رعایت همه ی اصول و آگاهی یه فضای داخلی نظام مند رو طراحی و اجرا کنه.
در عصر حاضر واژه هایی از قبیل "معماری داخلی" ، " طراحی داخلی" ، "دکوراسیون" و " مبلمان" رو در گفت و گوهای روزمره زیاد می شنویم. و شاید اصلا تفکیک خاصی هم بین این اصطلاحات به کار برده نمی شه.
این کلمات به قدری در هم تنیده شده اند که تفکیک اونها کار بسیار سختی هست. شاید بشه این اصلاحات رو بر روی کاغذ و توضیحات ادبی از هم جدا کرد ولی وقتی به پای عمل و طراحی یک پروژه می رسیم به سختی می تونیم اونها رو از هم جدا کنیم.
"معماری داخلی"، به معنای اون چیزی هست که باعث خلق یک کالبد در بنا می شه و کیفیت اون باید در حد نقشه های معماری باشه. عناصر معماری داخلی همون طور که از اسمش پیداست باید در مقیاس معماری بنا باشه؛ مثل: دیواره های جدا کننده ی داخلی، بازشوها، سقف کاذب، پله و ... .
"طراحی داخلی"، روح درون کالبد فضایی ست که ساخته می شه، عناصری هم که با طراحی داخلی سر و کار دارند، متناسب با معنای آن، عناصر نرم و در مقیاس کم هستن، مثل کفپوش، کاغذ دیواری، لایتینگ ها و روشنایی های فضای داخلی، و به طور کلی هر آنچیزی که به انتخاب متریال های دیواره ها و سطوح بیرونی فضای داخلی مربوط می شه.
"دکوراسیون"، به عناصر گفته می شه که از قبل و به صورت مستقل طراحی و ساخته می شن و در فضای داخلی مورد استفاده قرار می گیرن. بنابراین ماهیت اون خیلی نرم تر و تزیینی تر و طبیعتا شخصی تر و سلیقه ای تر هست. مواردی مثل تابلو ها، اکسسوری ها و المان های دکورایتو.
"مبلمان"، به نوعی کاربردی ترین المان فضای داخلی هست، که می تونیم بگیم آسایش کاربر رو تامین می کنه. انواع مبل، میز و صندلی، میز کار ، صندلی و میز غذاخوری، تخت و کنسول و ..... همه در این گروه قرار می گیرن.
شاید در مقیاس های کوچک مثل فضای یک منزل مسکونی، مرز بندی بین این چهار گروه سخت باشه، اما در طراحی داخلی فضاهای اداری باید به دقت مرز بین دکوراسیون داخلی، معماری داخلی، طراحی داخلی و مبلمان رو مشخص کرد. که در مقاله های مختلف این سایت به اونها اشاره شده.
اما هفت اصل طراحی داخلی و نحوه ی بکارگیری آنها در طراحی داخلی به صورت زیر هست :
این اصل ، زبان مشترک میان تمامی اجزا هست .یعنی بخش ها و اجزاء باید به صورت مکمل عمل کنن تا طرح کلی تقویت بشه و به طور همزمان هم به نیازهای مختلف پاسخگو باشه و هم وحدت بین آنها هم حفظ بشه.
در نظر گرفتن و بکارگیری این اصل به صورت واضح و مشخص در طراحی داخلی و دکوراسیون باعث میشه که هویت مندی پروژه افزایش پیدا کنه از جمله عوامل شکل گیری این اصل : خط و خطوط ، رنگ ، مصالح ، میزان و شکل جزئیات هست.
در طراحی و دکوراسیون داخلی ، هدف اصلی برقراری تعادل بصری هست .چیدمان ، سایز و رنگ هر کدام از عناصر و اجزاء در فضای داخلی باید جوری باشه که سهم و وزن سنگینی آنها نسبت به مرکز فضا تقریبا برابر باشه .
در واقع میتونیم بگیم که ، توزیع یکنواخت وزن بصری فضا از اجسام، اشکال، رنگ ها، بافت ها و متریال هاست که در نهایت باعث ایجاد حس پایداری و ثبات فضایی میشه. تعادل در فضای داخلی از سه روش قابل دست یابی هست :
1. تعادل متقارن Symmetrical
از بهترین نمونه های دست یابی به این تعادل رو میتونیم در سبک های طراحی کلاسیک و فضاهای داخلی سنتی ببینیم. این نوع از تعادل رو میتونیم با تکرار عینی اجزا داخلی با فاصله برابر نسبت به محور تقارن به دست بیاریم.
طراحی فضا با استفاده از این نوع تقارن ، فضا رو جدی و رسمی تر نشون میده. با استفاده از بافت ، رنگ ، چیدمان لوازم و مبلمان میتونیم این تقارن رو در فضای داخلی ایجاد کنیم. از این تعادل در معماری سنتی ایران زیاد دیده میشه.
2. تعادل غیر متقارن Asymmetrical
طراحی از طریق این نوع از تقارن امروزه پرطرفدار و پرکاربرد هست ولی برای طراحی فضای داخلی با استفاده از این تقارن نیازمند دقت و مهارت بیشتری هست چون این نوع از تعادل ، فضا رو زنده تر و غیر رسمی تر نشون میده و نشان دهنده ی حرکت و پویایی هست به دلیل اینکه عنصرهای متنوعی در ترکیب با هم به تعادل رسیدن .
در این نوع از تقارن ، از طریق اجزاء غیر مشابه که وزن و یا جذابیت بصری یکسانی دارن بدست میاد.
3. تعادل متقارن شعاعی Radial Symmetrical
در این نوع از تعادل ، که از نامش هم معلومه با شکل دایره سر و کار داره و اجزاء داخلی حول یه محور مرکزی تکرار میشن.استفاده از تعادل متقارن شعاعی اصولا به فضاهای وسیع و با موقعیت های خاص که در آن پرت فضایی زیاد مهم نیست محدود میشه.
اگر در طراحی داخلی بخواهیم روی یه عنصری در مرکز تاکید کنیم این نوع از تعادل بسیار مناسبه چون توجه رو به سمت نقطه مرکزی جلب میکنه .یکی از نمونه های این تقارن در مقیاس کوچک ، پله ی گرد هست.
هر فضایی بدون توجه به اینکه چه نوع فعالیت هایی در آن صورت میگیره به یک یا چند تا نقطه تمرکز یا همان نقطه توجه نیاز داره. طراحی داخلی مناسب هر فضایی باید یک یا چند تا نطقه کانونی داشته باشه که توجه رو به خودش جلب کنه و افراد رو به نگاه نزدیک و دقیق تری تشویق کنه.
بهترین حالت این نقطه های توجه اینکه علاوه بر تامین زیبایی بصری یه پیام مرتبط با دیدگاه های مجموعه داشته باشه.برای بوجود اومدن این نقطه های توجه میتونیم به سادگی با یه نور پردازی روی یه بخش خاص یا استفاده از رنگ های متضاد استفاده کنیم.
نقطه کانونی باید یک تصویر و تاثیر پایداری از خود به نمایش بذاره و در عین حال باید به عنوان یک بخش جدایی ناپذیر از دکوراسیون داخلی عمل کنه که از طریق مقیاس، سبک، رنگ یا تم با کلیت فضای داخلی هست.
این اصل ، یک الگوی تکرار شونده که معمولا خیلی راحت قابل تشخیص هست. تکرار ، پیشروی ، تغییر تدریجی از راهکارهای ایجاد ریتم در فضا هست که دید فرد رو در فضا از یه مولفه به مولفه ی دیگه هدایت میکنه. درواقع ریتم ، در فضای داخلی باعث اتصال آن ویژگی های مشابه و متشابه با یکدیگر میشه که در نتیجه باعث یکپارچکی و انسجام کلی طراحی و یا دیزاین میشه.
در طراحی داخلی، ریتم، تکرار الگوهای بصری هست. ریتم رو میتونیم حرکتی ادامهدار، تکرارشونده و سازمانیافته توصیف کنیم . با استفاده از مولفه های زیر حس حرکت رو به فضا منتقل میکنیم :
1. تکرار Repetition
تکرار یکی از عناصر یا اجزاء ساختاری در فضای داخلی برای مخاطب فرصتی برای آشنایی و درک نظم فضا رو بوجود میاره و برای دست یابی به آن باید حداقل چهار عنصر برای شکل گیری تکرار نیاز داریم. ساده ترین روش ایجاد ریتم تکرار عناصر طراحی مثل خط ، نقطه ، رنگ و یا هر مفهوم و عنصر دیگه ای به روش منظم و باقاعده .تکرار و یا عدم تکرار آگاهانه در فضای داخلی ، بستر مناسبی رو برای شکل گیری نقطه توجه فراهم میکنه.
مولفه تکرار در فضای داخلی باعث اتصال آن ویژگی های مشابه و متشابه با یکدیگر میشه که در نتیجه باعث یکپارچکی و انسجام کلی طراحی میشه.
2. پیشروی Progression
این مولفه به معنیه کاهش و یا افزایش منظم یه عنصر یا اجزاء و یا یه مقدار مثل رنگ ، ابعاد ، موقعیت نسبت به یه نقطه هست. یکی از مثال های بارز این مولفه افزایش و کاهش اندازه هاست.
3. تغییر تدریجی Transition
این مولفه به معنای کاهش و یا افزایش تدریجی یه عنصر یا اجزاء هست .در این تغییر ممکنه به ترکیبی پیچیده و غیر منظم از افزایش و کاهش برسیم.
4.تضاد Contrast
یکی از تاثیرگذارترین ابزار های طراحی و بیانگر شدت و قدرت هست که اختلاف شدید بین دو عنصر مجاور مثل رنگ ، ابعاد و غیره باعث بوجود اومدن تضاد میشه. اگه در فضای داخلی این مولفه رو حذف کنیم باعث بوجود اومدن فضایی یکنواخت و خسته کننده میشه پس تضاد باعث میشه فضایی جذاب و گیرا بوجود بیاد و به طور کلی برای روح بخشیدن به فضا استفاده میشه.
این مولفه به دلیل اینکه یه تمایزی رو در فضا ایجاد میکنه ، در نقطه ای یا محدوده ای از فضا تاکید ایجاد میکنه که به راحتی قابل تشخیصه و همچنین پیام تغییر عملکرد رو به افراد حاضر در فضا منتقل میکنه و همینطور با استفاده از تضاد برای گروهی از عناصر و اجزاء مشابه باعث بوجود اومدن ریتم در فضا میشه.
جزئیات جزو مهم ترین اصول و مبانی طراحی داخلی به حساب میاد و اکثر افراد تصور می کنن که جزئیات در دکوراسیون داخلی و طراحی فضا زیاد اهمیت نداره ، در صورتی که هر یک از جزئیات در وسایل و تزيینات تاثیرات بسیاری رو در طراحی داخلی و دکوراسیون میذاره و باعث جذابیت هر چه بیشتر فضا میشه.
هماهنگی بیشتر عناصر موجود در فضای داخلی باعث تقویت سناریو ی طراحی و نشانه ی حضور یه طراح داخلی حرفه ای در پروژه هست، پس جزئیات باید به اندازه و متناسب با طرح کلی انتخاب و استفاده بشه که به نتیجه ی مورد نظر دست پیدا کنیم و اونقدر هم نباید شلوغ بشه چون باعث میشه افراد فضا رو ترک کنن.
مقیاس و تناسب جزو مواردی هستن که همیشه در کنار یکدیگر هستن چون به اندازه و شکل مربوط هستن و حتما باید در معماری و به طور کلی در طراحی داخلی رعایت بشن . مقیاس به معنی اندازه اجسام با یکدیگر و تناسب هم به معنی ارتباط و نسبت کل اجسام با یکدیگر در فضا می باشد.
استفاده از اجزاء متناسب با یکدیگر در فضا به حفظ انسجام بصری کمک زیادی میکنه .وظیفه مهمی که مقیاس بر عهده داره تنظیم ابعاد و ارتفاع فضا متناسب با کاربر و عملکرد هست. تناسب و مقیاس باید به گونه ای باشه که به یه نگاه کلی ،شاهد ناهمگونی در فضا نباشیم.
یونان باستان تناسب طلایی رو به وجود آورد، که در پی آن همه نسبت به یک فرمول ساده بود، نسبت بخش کوچکتر به بخش بزرگتر باید همان بخش بخش بزرگتر کل باشه و این نسبت در طبیعت وجود داره و هنرمندان و معماران نیز از آن استفاده میکنن.
رنگ ، یکی از اساسی ترین مواردی هست که به لحاظ روانشناسی و زیبایی شناسی اهمیت زیادی رو در طراحی دکوراسیون داخلی داره چون تاثیر مستقیمی روی احساسات و عواطف داره و روی قضاوت اولیه فرد نسبت به فضا تاثیر گذاره. روانشناسی رنگ رو نباید دست کم گرفت ، و هر طراح داخلی حرفه ای از آن استفاده کامل می کنه. رنگ میتونه خاطرات و احساسات رو برانگیزه ، و پاسخ فیزیکی و روانی رودر بدن ما تحریک کنه.
تسلط برای استفاده از رنگ ها و ترکیب آنها با یکدیگر نیازمند مطالعه و تحقیق کافی هست زیرا قرار گیری دو رنگ در مجاورت همیدیگه باعث بوجود آمدن حس میشه مثلا استفاده از یه رنگ خنثی با یه رنگ شاخص در فضای اداری باعث ایجاد حس فضای رسمی میشه همچنین با استفاده از رنگ ها میتونیم از یکنواختی و بی روحی فضا جلوگیری کنیم و حتی میتونیم با استفاده از یه رنگ نمادین به فضای خود هویت بدیم .
در کل میتونیم بگیم با استفاده از رنگ و ترکیب مناسب آنها میتونیم به فضایی هویت مند برسیم و باعث ایجاد رضایت مندی از اون فضا بشه.
سخن آخر:
میتونیم بگیم که با استفاده و به کارگیری این هفت اصل در طراحی داخلی و دکوراسیون به یه نظم خاصی و کارامدی در فضای داخلی خود میرسیم و همچنین از ایجاد شلوغی بصری هم جلوگیری میکنیم.
چون هر یک از اجزاء و عناصر طبق این اصول سر جای خودشون قرار گرفتن این اصول تمامی فضارو تحت تاثیر خودشون قرار میدن و باعث میشن فضایی دارای جذابیت بصری و کارآمد باشه.
هفت اصل طراحی داخلی در واقع برگرفته از "هفت اصل زیبایی شناسی " هست و در دانشگاه های هنر و معماری به همین عنوان تدریس میشه.در نظر گرفتن این هفت اصل در طراحی داخلی و دکوراسیون لازمه اما کافی نیست و به یه سری از عوامل دیگه هم در طراحی داخلی نیاز داریم.
اکثر مردم این اصول رو به صورت ناخود آگاه تو چیدمان فضای داخلی محیط زندگی و یا کارشون استفاده میکنن ولی به دلیل اینکه از استاندارد ها و قواعد آن اطلاعی ندارن این کارشون باعث آشفتگی فضا و شلوغی و سردر گمی میشه. پس این وظیفه ی طراحی داخلی هست که با رعایت همه ی اصول و آگاهی یه فضای داخلی نظام مند رو طراحی و اجرا کنه.
در عصر حاضر واژه هایی از قبیل "معماری داخلی" ، " طراحی داخلی" ، "دکوراسیون" و " مبلمان" رو در گفت و گوهای روزمره زیاد می شنویم. و شاید اصلا تفکیک خاصی هم بین این اصطلاحات به کار برده نمی شه.
این کلمات به قدری در هم تنیده شده اند که تفکیک اونها کار بسیار سختی هست. شاید بشه این اصلاحات رو بر روی کاغذ و توضیحات ادبی از هم جدا کرد ولی وقتی به پای عمل و طراحی یک پروژه می رسیم به سختی می تونیم اونها رو از هم جدا کنیم.
"معماری داخلی"، به معنای اون چیزی هست که باعث خلق یک کالبد در بنا می شه و کیفیت اون باید در حد نقشه های معماری باشه. عناصر معماری داخلی همون طور که از اسمش پیداست باید در مقیاس معماری بنا باشه؛ مثل: دیواره های جدا کننده ی داخلی، بازشوها، سقف کاذب، پله و ... .
"طراحی داخلی"، روح درون کالبد فضایی ست که ساخته می شه، عناصری هم که با طراحی داخلی سر و کار دارند، متناسب با معنای آن، عناصر نرم و در مقیاس کم هستن، مثل کفپوش، کاغذ دیواری، لایتینگ ها و روشنایی های فضای داخلی، و به طور کلی هر آنچیزی که به انتخاب متریال های دیواره ها و سطوح بیرونی فضای داخلی مربوط می شه.
"دکوراسیون"، به عناصر گفته می شه که از قبل و به صورت مستقل طراحی و ساخته می شن و در فضای داخلی مورد استفاده قرار می گیرن. بنابراین ماهیت اون خیلی نرم تر و تزیینی تر و طبیعتا شخصی تر و سلیقه ای تر هست. مواردی مثل تابلو ها، اکسسوری ها و المان های دکورایتو.
"مبلمان"، به نوعی کاربردی ترین المان فضای داخلی هست، که می تونیم بگیم آسایش کاربر رو تامین می کنه. انواع مبل، میز و صندلی، میز کار ، صندلی و میز غذاخوری، تخت و کنسول و ..... همه در این گروه قرار می گیرن.
شاید در مقیاس های کوچک مثل فضای یک منزل مسکونی، مرز بندی بین این چهار گروه سخت باشه، اما در طراحی داخلی فضاهای اداری باید به دقت مرز بین دکوراسیون داخلی، معماری داخلی، طراحی داخلی و مبلمان رو مشخص کرد. که در مقاله های مختلف این سایت به اونها اشاره شده.
اما هفت اصل طراحی داخلی و نحوه ی بکارگیری آنها در طراحی داخلی به صورت زیر هست :
این اصل ، زبان مشترک میان تمامی اجزا هست .یعنی بخش ها و اجزاء باید به صورت مکمل عمل کنن تا طرح کلی تقویت بشه و به طور همزمان هم به نیازهای مختلف پاسخگو باشه و هم وحدت بین آنها هم حفظ بشه.
در نظر گرفتن و بکارگیری این اصل به صورت واضح و مشخص در طراحی داخلی و دکوراسیون باعث میشه که هویت مندی پروژه افزایش پیدا کنه از جمله عوامل شکل گیری این اصل : خط و خطوط ، رنگ ، مصالح ، میزان و شکل جزئیات هست.
در طراحی و دکوراسیون داخلی ، هدف اصلی برقراری تعادل بصری هست .چیدمان ، سایز و رنگ هر کدام از عناصر و اجزاء در فضای داخلی باید جوری باشه که سهم و وزن سنگینی آنها نسبت به مرکز فضا تقریبا برابر باشه .
در واقع میتونیم بگیم که ، توزیع یکنواخت وزن بصری فضا از اجسام، اشکال، رنگ ها، بافت ها و متریال هاست که در نهایت باعث ایجاد حس پایداری و ثبات فضایی میشه. تعادل در فضای داخلی از سه روش قابل دست یابی هست :
1. تعادل متقارن Symmetrical
از بهترین نمونه های دست یابی به این تعادل رو میتونیم در سبک های طراحی کلاسیک و فضاهای داخلی سنتی ببینیم. این نوع از تعادل رو میتونیم با تکرار عینی اجزا داخلی با فاصله برابر نسبت به محور تقارن به دست بیاریم.
طراحی فضا با استفاده از این نوع تقارن ، فضا رو جدی و رسمی تر نشون میده. با استفاده از بافت ، رنگ ، چیدمان لوازم و مبلمان میتونیم این تقارن رو در فضای داخلی ایجاد کنیم. از این تعادل در معماری سنتی ایران زیاد دیده میشه.
2. تعادل غیر متقارن Asymmetrical
طراحی از طریق این نوع از تقارن امروزه پرطرفدار و پرکاربرد هست ولی برای طراحی فضای داخلی با استفاده از این تقارن نیازمند دقت و مهارت بیشتری هست چون این نوع از تعادل ، فضا رو زنده تر و غیر رسمی تر نشون میده و نشان دهنده ی حرکت و پویایی هست به دلیل اینکه عنصرهای متنوعی در ترکیب با هم به تعادل رسیدن .
در این نوع از تقارن ، از طریق اجزاء غیر مشابه که وزن و یا جذابیت بصری یکسانی دارن بدست میاد.
3. تعادل متقارن شعاعی Radial Symmetrical
در این نوع از تعادل ، که از نامش هم معلومه با شکل دایره سر و کار داره و اجزاء داخلی حول یه محور مرکزی تکرار میشن.استفاده از تعادل متقارن شعاعی اصولا به فضاهای وسیع و با موقعیت های خاص که در آن پرت فضایی زیاد مهم نیست محدود میشه.
اگر در طراحی داخلی بخواهیم روی یه عنصری در مرکز تاکید کنیم این نوع از تعادل بسیار مناسبه چون توجه رو به سمت نقطه مرکزی جلب میکنه .یکی از نمونه های این تقارن در مقیاس کوچک ، پله ی گرد هست.
هر فضایی بدون توجه به اینکه چه نوع فعالیت هایی در آن صورت میگیره به یک یا چند تا نقطه تمرکز یا همان نقطه توجه نیاز داره. طراحی داخلی مناسب هر فضایی باید یک یا چند تا نطقه کانونی داشته باشه که توجه رو به خودش جلب کنه و افراد رو به نگاه نزدیک و دقیق تری تشویق کنه.
بهترین حالت این نقطه های توجه اینکه علاوه بر تامین زیبایی بصری یه پیام مرتبط با دیدگاه های مجموعه داشته باشه.برای بوجود اومدن این نقطه های توجه میتونیم به سادگی با یه نور پردازی روی یه بخش خاص یا استفاده از رنگ های متضاد استفاده کنیم.
نقطه کانونی باید یک تصویر و تاثیر پایداری از خود به نمایش بذاره و در عین حال باید به عنوان یک بخش جدایی ناپذیر از دکوراسیون داخلی عمل کنه که از طریق مقیاس، سبک، رنگ یا تم با کلیت فضای داخلی هست.
این اصل ، یک الگوی تکرار شونده که معمولا خیلی راحت قابل تشخیص هست. تکرار ، پیشروی ، تغییر تدریجی از راهکارهای ایجاد ریتم در فضا هست که دید فرد رو در فضا از یه مولفه به مولفه ی دیگه هدایت میکنه. درواقع ریتم ، در فضای داخلی باعث اتصال آن ویژگی های مشابه و متشابه با یکدیگر میشه که در نتیجه باعث یکپارچکی و انسجام کلی طراحی و یا دیزاین میشه.
در طراحی داخلی، ریتم، تکرار الگوهای بصری هست. ریتم رو میتونیم حرکتی ادامهدار، تکرارشونده و سازمانیافته توصیف کنیم . با استفاده از مولفه های زیر حس حرکت رو به فضا منتقل میکنیم :
1. تکرار Repetition
تکرار یکی از عناصر یا اجزاء ساختاری در فضای داخلی برای مخاطب فرصتی برای آشنایی و درک نظم فضا رو بوجود میاره و برای دست یابی به آن باید حداقل چهار عنصر برای شکل گیری تکرار نیاز داریم. ساده ترین روش ایجاد ریتم تکرار عناصر طراحی مثل خط ، نقطه ، رنگ و یا هر مفهوم و عنصر دیگه ای به روش منظم و باقاعده .تکرار و یا عدم تکرار آگاهانه در فضای داخلی ، بستر مناسبی رو برای شکل گیری نقطه توجه فراهم میکنه.
مولفه تکرار در فضای داخلی باعث اتصال آن ویژگی های مشابه و متشابه با یکدیگر میشه که در نتیجه باعث یکپارچکی و انسجام کلی طراحی میشه.
2. پیشروی Progression
این مولفه به معنیه کاهش و یا افزایش منظم یه عنصر یا اجزاء و یا یه مقدار مثل رنگ ، ابعاد ، موقعیت نسبت به یه نقطه هست. یکی از مثال های بارز این مولفه افزایش و کاهش اندازه هاست.
3. تغییر تدریجی Transition
این مولفه به معنای کاهش و یا افزایش تدریجی یه عنصر یا اجزاء هست .در این تغییر ممکنه به ترکیبی پیچیده و غیر منظم از افزایش و کاهش برسیم.
4.تضاد Contrast
یکی از تاثیرگذارترین ابزار های طراحی و بیانگر شدت و قدرت هست که اختلاف شدید بین دو عنصر مجاور مثل رنگ ، ابعاد و غیره باعث بوجود اومدن تضاد میشه. اگه در فضای داخلی این مولفه رو حذف کنیم باعث بوجود اومدن فضایی یکنواخت و خسته کننده میشه پس تضاد باعث میشه فضایی جذاب و گیرا بوجود بیاد و به طور کلی برای روح بخشیدن به فضا استفاده میشه.
این مولفه به دلیل اینکه یه تمایزی رو در فضا ایجاد میکنه ، در نقطه ای یا محدوده ای از فضا تاکید ایجاد میکنه که به راحتی قابل تشخیصه و همچنین پیام تغییر عملکرد رو به افراد حاضر در فضا منتقل میکنه و همینطور با استفاده از تضاد برای گروهی از عناصر و اجزاء مشابه باعث بوجود اومدن ریتم در فضا میشه.
جزئیات جزو مهم ترین اصول و مبانی طراحی داخلی به حساب میاد و اکثر افراد تصور می کنن که جزئیات در دکوراسیون داخلی و طراحی فضا زیاد اهمیت نداره ، در صورتی که هر یک از جزئیات در وسایل و تزيینات تاثیرات بسیاری رو در طراحی داخلی و دکوراسیون میذاره و باعث جذابیت هر چه بیشتر فضا میشه.
هماهنگی بیشتر عناصر موجود در فضای داخلی باعث تقویت سناریو ی طراحی و نشانه ی حضور یه طراح داخلی حرفه ای در پروژه هست، پس جزئیات باید به اندازه و متناسب با طرح کلی انتخاب و استفاده بشه که به نتیجه ی مورد نظر دست پیدا کنیم و اونقدر هم نباید شلوغ بشه چون باعث میشه افراد فضا رو ترک کنن.
مقیاس و تناسب جزو مواردی هستن که همیشه در کنار یکدیگر هستن چون به اندازه و شکل مربوط هستن و حتما باید در معماری و به طور کلی در طراحی داخلی رعایت بشن . مقیاس به معنی اندازه اجسام با یکدیگر و تناسب هم به معنی ارتباط و نسبت کل اجسام با یکدیگر در فضا می باشد.
استفاده از اجزاء متناسب با یکدیگر در فضا به حفظ انسجام بصری کمک زیادی میکنه .وظیفه مهمی که مقیاس بر عهده داره تنظیم ابعاد و ارتفاع فضا متناسب با کاربر و عملکرد هست. تناسب و مقیاس باید به گونه ای باشه که به یه نگاه کلی ،شاهد ناهمگونی در فضا نباشیم.
یونان باستان تناسب طلایی رو به وجود آورد، که در پی آن همه نسبت به یک فرمول ساده بود، نسبت بخش کوچکتر به بخش بزرگتر باید همان بخش بخش بزرگتر کل باشه و این نسبت در طبیعت وجود داره و هنرمندان و معماران نیز از آن استفاده میکنن.
رنگ ، یکی از اساسی ترین مواردی هست که به لحاظ روانشناسی و زیبایی شناسی اهمیت زیادی رو در طراحی دکوراسیون داخلی داره چون تاثیر مستقیمی روی احساسات و عواطف داره و روی قضاوت اولیه فرد نسبت به فضا تاثیر گذاره. روانشناسی رنگ رو نباید دست کم گرفت ، و هر طراح داخلی حرفه ای از آن استفاده کامل می کنه. رنگ میتونه خاطرات و احساسات رو برانگیزه ، و پاسخ فیزیکی و روانی رودر بدن ما تحریک کنه.
تسلط برای استفاده از رنگ ها و ترکیب آنها با یکدیگر نیازمند مطالعه و تحقیق کافی هست زیرا قرار گیری دو رنگ در مجاورت همیدیگه باعث بوجود آمدن حس میشه مثلا استفاده از یه رنگ خنثی با یه رنگ شاخص در فضای اداری باعث ایجاد حس فضای رسمی میشه همچنین با استفاده از رنگ ها میتونیم از یکنواختی و بی روحی فضا جلوگیری کنیم و حتی میتونیم با استفاده از یه رنگ نمادین به فضای خود هویت بدیم .
در کل میتونیم بگیم با استفاده از رنگ و ترکیب مناسب آنها میتونیم به فضایی هویت مند برسیم و باعث ایجاد رضایت مندی از اون فضا بشه.
سخن آخر:
میتونیم بگیم که با استفاده و به کارگیری این هفت اصل در طراحی داخلی و دکوراسیون به یه نظم خاصی و کارامدی در فضای داخلی خود میرسیم و همچنین از ایجاد شلوغی بصری هم جلوگیری میکنیم.
چون هر یک از اجزاء و عناصر طبق این اصول سر جای خودشون قرار گرفتن این اصول تمامی فضارو تحت تاثیر خودشون قرار میدن و باعث میشن فضایی دارای جذابیت بصری و کارآمد باشه.