
در حال بارگذاری...
اگر بخوایم مسکن رو تعریف کنیم میتونیم بگیم که ،مسکن به عنوان یک سرپناه ، محلی برای زندگی و پاسخگویی به تمام نیازهای فیزیکی و روانی انسان هست که با استفاده از حوزه ی معماری داخلی ، یک فضای مناسب برای انسان رو طراحی کنیم .
برای طراحی فضای مسکونی ، باید به یکسری نکات توجه کنیم مثل : اقلیم سایت ، محیط اطراف آن،الگوهای موجود در طراحی ساختمان ،تعداد خانوار، آب و هوا و خیلی موارد دیگه که در ادامه توضیح میدم.
فضای داخلی مسکن دارای چندین ریز فضا هست که شامل : ورودی ،اتاق خواب ، آشپزخانه ، سرویس بهداشتی و حمام ،نشیمن و پذیرایی هست که طراحی و معماری داخلی هر کدوم از این فضاها به عهده ی معمار داخلی هست.
یک فضای مسکونی با توجه به ویژگی هاش به سه بخش تقسیم میشه :
فضای شخصی : فضایی هست که شخص به آن احساس تعلق و مالکیت داره مثل فضای خواب و فضایی که لوازم شخصیش در آن قرار دارد.
فضای جمعی : فرد با دیگر افراد خانواده در ارتباط هست مثل نشیمن و فضای پذیرایی.
فضای خدماتی: شامل فضاهایی مثل آشپزخانه و قسمت لباسشویی و انباری هست.
بهترین شکل پلان در فضا های مسکونی مستطیل و مربع هست که در مربع به علت تقارن مرکزی فضا های بهتری در عرصه ی عمومی و خصوصی ایجاد میشه، پس بهتره که دو مربع برای ایجاد این دو فضا در نظر گرفته بشه و پلان کلی به صورت مستطیل باشه که دو فضای اصلی در دو طرف و فضاهای ورودی و خدماتی در وسط پلان قرار بدهد.
طراحی و معماری داخلی، نقش بسیار مهمی رو در زندگی تمامی افراد دارد و علاقه ی مردم به زندگی در یک فضای جذاب و آرام و با دکور زیبا در حال افزایش هست.طراحی داخلی فقط برای زیبایی محیط نیست بلکه به کاربردی تر کردن فضا و تامین نیازهای کارفرما توجه میکند.
امروزه اهمیت طراحی مناسب فضای داخلی منازل و تاثیر آن در افزایش بهره وری و ایجاد حس آرامش امری بسیار مهم هست و طراحی فضاهایی منعطف و متنوع از لحاظ چیدمان وآرایش سطح ها میتونه کارکردهای مختلفی رو بپذیره.
معماری داخلی نقش بسیار زیادی در ارتقاءکیفیت ساختمان دارد و نحوه ی چیدمان و تقسیم بندی فضا ،نور پردازی و مجموعه ای دیگر از عومل باعث کارآمد و زیباتر کردن فضای داخلی میشود.همچنین این حوزه، به لحاظ معیارهای روان شناسی نیز اهمیت داره که میتونه با راهکاره های مناسب میزان امنیت ، آرامش و صمیمیت فضا رو افزایش میده.
طراح داخلی باید قابلیت برنامهریزی و اجرای پروژه، تصمیمهای عملکردی روداشته باشه و با پیمانکار و کارفرما همکاری کنه و تمام کارها بنا به نظر خود آنها انجام بشه. برای این منظور باید بین سلیقۀ خود و کارفرما تعادل برقرار کنه و بیشتر سلیقۀ کارفرمای خودش رو در نظر داشته باشه.
پس میتونیم نتیجه بگیریم که طراحی داخلی ، هدفش بهینه سازی و سازگار کردن آن با استفاده هایی که از این فضا میشود هست.
ایران در زمینه ی معماری پیشینه ی قدیمی دارد و در بسیاری از خانه های قدیمی این موضوع دیده میشه . در این معماری ، با کمک حجم های معماری فضاهای پر وخالی رو ایجاد میشد مثل مقرنس ها و گوشواره ها که بعد منفی دارن و همچنین از بازی با رنگ ، آینه کاری و استفاده از گچبری هم برای تزئیینات فضای داخلی خانه ها استفاده میشد و این تزئیینات داخلی و خارجی جزئی از بنا بوده و باعث ارتقاء کیفیت فضا میشد.
طراحی داخلی ، انتخاب عناصر تشکیل دهنده طرح و تنظیم و ترکیبشون برای ایجاد فضا و در نهایت دست یابی به کارکرد مناسب ، زیبایی و انتقال مفاهیم و معانی هست و معمار با استفاده از این عنصرها میخواد به اهداف مورد نظرش در طراحی آن فضا برسه.موفقیت هر طرح ، کاملا به ترکیب چگونگی ترکیب عنصرها و الگوهای سه بعدی فضا داره .
ترکیب عنصرها از جنبه های ساختاری ،مفهومی ،بصری و احساسی در فضا لازم هست که بر اساس الگویی معنی دارو هدف دار سازماندهی شوند.انتخاب و ترکیب این عنصرها ،باید بر اساس قواعدی باشه که مورد توجه قرار بگیره که بشه با کمک دستگاه بینایی دید که به این قواعد ،ادراکی و بصری و یا ترکیب بندی و تکنیک های بصری میگوییم.
برای شناخت و بکار بردن این قاعده ها باید دانشی به اسم سواد بصری رو بدونیم و هدف از یادگیری هم ایجاد یه سیستم اولیه برای فهم و ساخت ترکیب بندی هاست و آشنایی با این قاعده ها دانش مارو توسعه میده و همینطور میتونیم برای طراحی به گزینه های بهتر و ارزیابی آنها دست پیدا کنیم.
نقطه ،خط ، سطح
نقطه ، همه ی فرم هارو بوجود میاره و حرکتش در فضا خط رو تشکیل میده و اگه غیر از راستای خودش حرکت کنه سطح رو شکل میده.پنج نوع خط تجسمی داریم :
حس ایستادگی ،مقاومت،استحکام و پایداری |
خطوط عمودی |
حالت آرامش ، سکون و اعتدال |
خطوط افقی |
عدم ثبات،تحرک و پویایی |
خطوط مایل |
عدم ثبات،حرکت سیال همراه آرامش |
خطوط منحنی |
حالت خشن،برنده و سخت |
خطوط شکسته و زاویه دار |
سطح هم اصلی ترین پهنه برای ارائه هنر تجسمی هست و ممکنه صاف و هموار ،خمیده و یا مواج باشه.
شکل : شکل سطحی دو بعدی از حجم های سه بعدی رو در بر میگیره و ابزاری ابتدایی برای تمایز فرم ها از همدیگر هست .شکل های هندسی دو دسته هستن:مستقیم الخط مانند بسیاری از اضلاع ها و منحنی الخط مثل دایره. از بارزترین شکل های هندسی هم دایره ، مثلث و مربع و جزء حجم های پایه هستن.
حجم : اگر یه نقطه رو در سه بعد گسترش بدیم و یا پاره خط رو در جهت های مختلف حرکت بدیم حجم بوجود میاد و ممکنه همیشه ملموس و مادی نباشه ولی از نظر بصری وجود دارد.
رنگ : رنگ ، برای توصیف موضوع و خصوصیات اثر بکار برده میشه و موضوع هنر رو توصیف میکنه.
فرم : مفهومی هست ما برای توصیف بعد ظاهری و ساختار کلی حجم استفاده میکنیم و میتونیم با فرم مناسب فضا رو افزایش بدیم.
بافت : سطح و روی هر شکلی دارای ظاهری خاص هست که به آن بافت میگیم و به دو شکل تصویری و ترسیمی بوجود میان و یکی از عنصرهای توصیفی هنرهای تجسمی هست.
مقیاس : مقیاس بصری
مقیاس ، اندازه ی یک شی در برابر شی های دیگه هست.
مقیاس انسانی ،به حس بزرگی و کوچیکی یک شی که به ما میده گفته میشه که میتونیم بگیم اون حس مقیاس انسانی داره و یا نداره.
تناسب ،یکی از اصول اولیه اثر هنری هست و رابطه بصری هماهنگ میان اجزا رو بیان میکنه و بر کیفیت رابطه مناسب میان اجزای اثر با یکدیگر و محیط رو نشون میده.
ریتم یا ضرب آهنگ ، معنی تصویری داره و میتونیم بگیم ریتم یعنی تکرار منظو و متوالی یه عنصر در فضا و باعث تحریک تداوم حرکتی میشه.
تاکید ،مجاورت عنصرهای برجسته و فرعی در ترکیب یه مجموعه هست و اگه طرحی بدون عنصر شاخص باشه ، یکنواخت میشه و اگه دارای عنصرهای شاخص زیادی باشه آشفته و نامنظم دیده میشه و باید با توجه به اهمیت طرح در قسمت مناسب عنصر شاخص رو بکار ببریم .
کنتراست هم بیانگر کیفیتی حسی از عملکرد متقابل چند خصوصیت متضاد عناصر بصری هست .
ترکیب بندی (کمپوزسیون) ، برای معنا دادن به یه طرح ، باید به نحوه ی ترکیب عنصرهای بصری و اجزای آن توجه کرد و عاملی هست که با سامان بخشیدن به چگونگی چیدمان و ایجاد نظم باعث میشه روی مخاطبان اثر بذاره و با آنها ارتباط برقرار کنه.
تعادل هم هماهنگی میان عناصر و اجزای آن هست و انسان بطور طبیعی هم دنبال همین تعادله و وجود این مولفه در اثر باعث تاثیر گذاری متناسب و هماهنگ همه ی عنصرها میشه.
سخن آخر:
از گذشته تا به امروز، موضوع مسکن و طراحی و معماری داخلی آن یکی از مهمترین مسائلی بوده که انسان باهاش درگیر هست و میتونیم بگیم که مکانی برای زندگی کردن افراد و تامین بسیاری از نیازهای اوست و این فضا با گذشت زمان ، تغییرات بسیاری کرده. امروزه معماری و طراحی داخلی پروژه های مسکونی بسیار بیشتر از قبل اهمیت یافته.
این موضوع به این دلیل است که افراد به این موضوع اشراف دارن که فضای داخلی محل سکونت آنها نقش بسیار اساسی در تامین احساس ارامش و امنیت روانی افراد ایفا می کنه.
معماری داخلی فضاهای مسکونی باید به نحوی باشه که افراد بعد از بازگشت از یک زندگی پر مشغله ی روزانه بتونن طوری احساس آرامش داشته باشند که زندگی لذت بخش تری رو تجربه کنند. در مقالات بعدی در مورد معماری و طراحی داخلی فضای مسکونی و اصول و قواعد اون بیشتر توضیح خواهم داد.
اگر بخوایم مسکن رو تعریف کنیم میتونیم بگیم که ،مسکن به عنوان یک سرپناه ، محلی برای زندگی و پاسخگویی به تمام نیازهای فیزیکی و روانی انسان هست که با استفاده از حوزه ی معماری داخلی ، یک فضای مناسب برای انسان رو طراحی کنیم .
برای طراحی فضای مسکونی ، باید به یکسری نکات توجه کنیم مثل : اقلیم سایت ، محیط اطراف آن،الگوهای موجود در طراحی ساختمان ،تعداد خانوار، آب و هوا و خیلی موارد دیگه که در ادامه توضیح میدم.
فضای داخلی مسکن دارای چندین ریز فضا هست که شامل : ورودی ،اتاق خواب ، آشپزخانه ، سرویس بهداشتی و حمام ،نشیمن و پذیرایی هست که طراحی و معماری داخلی هر کدوم از این فضاها به عهده ی معمار داخلی هست.
یک فضای مسکونی با توجه به ویژگی هاش به سه بخش تقسیم میشه :
فضای شخصی : فضایی هست که شخص به آن احساس تعلق و مالکیت داره مثل فضای خواب و فضایی که لوازم شخصیش در آن قرار دارد.
فضای جمعی : فرد با دیگر افراد خانواده در ارتباط هست مثل نشیمن و فضای پذیرایی.
فضای خدماتی: شامل فضاهایی مثل آشپزخانه و قسمت لباسشویی و انباری هست.
بهترین شکل پلان در فضا های مسکونی مستطیل و مربع هست که در مربع به علت تقارن مرکزی فضا های بهتری در عرصه ی عمومی و خصوصی ایجاد میشه، پس بهتره که دو مربع برای ایجاد این دو فضا در نظر گرفته بشه و پلان کلی به صورت مستطیل باشه که دو فضای اصلی در دو طرف و فضاهای ورودی و خدماتی در وسط پلان قرار بدهد.
طراحی و معماری داخلی، نقش بسیار مهمی رو در زندگی تمامی افراد دارد و علاقه ی مردم به زندگی در یک فضای جذاب و آرام و با دکور زیبا در حال افزایش هست.طراحی داخلی فقط برای زیبایی محیط نیست بلکه به کاربردی تر کردن فضا و تامین نیازهای کارفرما توجه میکند.
امروزه اهمیت طراحی مناسب فضای داخلی منازل و تاثیر آن در افزایش بهره وری و ایجاد حس آرامش امری بسیار مهم هست و طراحی فضاهایی منعطف و متنوع از لحاظ چیدمان وآرایش سطح ها میتونه کارکردهای مختلفی رو بپذیره.
معماری داخلی نقش بسیار زیادی در ارتقاءکیفیت ساختمان دارد و نحوه ی چیدمان و تقسیم بندی فضا ،نور پردازی و مجموعه ای دیگر از عومل باعث کارآمد و زیباتر کردن فضای داخلی میشود.همچنین این حوزه، به لحاظ معیارهای روان شناسی نیز اهمیت داره که میتونه با راهکاره های مناسب میزان امنیت ، آرامش و صمیمیت فضا رو افزایش میده.
طراح داخلی باید قابلیت برنامهریزی و اجرای پروژه، تصمیمهای عملکردی روداشته باشه و با پیمانکار و کارفرما همکاری کنه و تمام کارها بنا به نظر خود آنها انجام بشه. برای این منظور باید بین سلیقۀ خود و کارفرما تعادل برقرار کنه و بیشتر سلیقۀ کارفرمای خودش رو در نظر داشته باشه.
پس میتونیم نتیجه بگیریم که طراحی داخلی ، هدفش بهینه سازی و سازگار کردن آن با استفاده هایی که از این فضا میشود هست.
ایران در زمینه ی معماری پیشینه ی قدیمی دارد و در بسیاری از خانه های قدیمی این موضوع دیده میشه . در این معماری ، با کمک حجم های معماری فضاهای پر وخالی رو ایجاد میشد مثل مقرنس ها و گوشواره ها که بعد منفی دارن و همچنین از بازی با رنگ ، آینه کاری و استفاده از گچبری هم برای تزئیینات فضای داخلی خانه ها استفاده میشد و این تزئیینات داخلی و خارجی جزئی از بنا بوده و باعث ارتقاء کیفیت فضا میشد.
طراحی داخلی ، انتخاب عناصر تشکیل دهنده طرح و تنظیم و ترکیبشون برای ایجاد فضا و در نهایت دست یابی به کارکرد مناسب ، زیبایی و انتقال مفاهیم و معانی هست و معمار با استفاده از این عنصرها میخواد به اهداف مورد نظرش در طراحی آن فضا برسه.موفقیت هر طرح ، کاملا به ترکیب چگونگی ترکیب عنصرها و الگوهای سه بعدی فضا داره .
ترکیب عنصرها از جنبه های ساختاری ،مفهومی ،بصری و احساسی در فضا لازم هست که بر اساس الگویی معنی دارو هدف دار سازماندهی شوند.انتخاب و ترکیب این عنصرها ،باید بر اساس قواعدی باشه که مورد توجه قرار بگیره که بشه با کمک دستگاه بینایی دید که به این قواعد ،ادراکی و بصری و یا ترکیب بندی و تکنیک های بصری میگوییم.
برای شناخت و بکار بردن این قاعده ها باید دانشی به اسم سواد بصری رو بدونیم و هدف از یادگیری هم ایجاد یه سیستم اولیه برای فهم و ساخت ترکیب بندی هاست و آشنایی با این قاعده ها دانش مارو توسعه میده و همینطور میتونیم برای طراحی به گزینه های بهتر و ارزیابی آنها دست پیدا کنیم.
نقطه ،خط ، سطح
نقطه ، همه ی فرم هارو بوجود میاره و حرکتش در فضا خط رو تشکیل میده و اگه غیر از راستای خودش حرکت کنه سطح رو شکل میده.پنج نوع خط تجسمی داریم :
حس ایستادگی ،مقاومت،استحکام و پایداری |
خطوط عمودی |
حالت آرامش ، سکون و اعتدال |
خطوط افقی |
عدم ثبات،تحرک و پویایی |
خطوط مایل |
عدم ثبات،حرکت سیال همراه آرامش |
خطوط منحنی |
حالت خشن،برنده و سخت |
خطوط شکسته و زاویه دار |
سطح هم اصلی ترین پهنه برای ارائه هنر تجسمی هست و ممکنه صاف و هموار ،خمیده و یا مواج باشه.
شکل : شکل سطحی دو بعدی از حجم های سه بعدی رو در بر میگیره و ابزاری ابتدایی برای تمایز فرم ها از همدیگر هست .شکل های هندسی دو دسته هستن:مستقیم الخط مانند بسیاری از اضلاع ها و منحنی الخط مثل دایره. از بارزترین شکل های هندسی هم دایره ، مثلث و مربع و جزء حجم های پایه هستن.
حجم : اگر یه نقطه رو در سه بعد گسترش بدیم و یا پاره خط رو در جهت های مختلف حرکت بدیم حجم بوجود میاد و ممکنه همیشه ملموس و مادی نباشه ولی از نظر بصری وجود دارد.
رنگ : رنگ ، برای توصیف موضوع و خصوصیات اثر بکار برده میشه و موضوع هنر رو توصیف میکنه.
فرم : مفهومی هست ما برای توصیف بعد ظاهری و ساختار کلی حجم استفاده میکنیم و میتونیم با فرم مناسب فضا رو افزایش بدیم.
بافت : سطح و روی هر شکلی دارای ظاهری خاص هست که به آن بافت میگیم و به دو شکل تصویری و ترسیمی بوجود میان و یکی از عنصرهای توصیفی هنرهای تجسمی هست.
مقیاس : مقیاس بصری
مقیاس ، اندازه ی یک شی در برابر شی های دیگه هست.
مقیاس انسانی ،به حس بزرگی و کوچیکی یک شی که به ما میده گفته میشه که میتونیم بگیم اون حس مقیاس انسانی داره و یا نداره.
تناسب ،یکی از اصول اولیه اثر هنری هست و رابطه بصری هماهنگ میان اجزا رو بیان میکنه و بر کیفیت رابطه مناسب میان اجزای اثر با یکدیگر و محیط رو نشون میده.
ریتم یا ضرب آهنگ ، معنی تصویری داره و میتونیم بگیم ریتم یعنی تکرار منظو و متوالی یه عنصر در فضا و باعث تحریک تداوم حرکتی میشه.
تاکید ،مجاورت عنصرهای برجسته و فرعی در ترکیب یه مجموعه هست و اگه طرحی بدون عنصر شاخص باشه ، یکنواخت میشه و اگه دارای عنصرهای شاخص زیادی باشه آشفته و نامنظم دیده میشه و باید با توجه به اهمیت طرح در قسمت مناسب عنصر شاخص رو بکار ببریم .
کنتراست هم بیانگر کیفیتی حسی از عملکرد متقابل چند خصوصیت متضاد عناصر بصری هست .
ترکیب بندی (کمپوزسیون) ، برای معنا دادن به یه طرح ، باید به نحوه ی ترکیب عنصرهای بصری و اجزای آن توجه کرد و عاملی هست که با سامان بخشیدن به چگونگی چیدمان و ایجاد نظم باعث میشه روی مخاطبان اثر بذاره و با آنها ارتباط برقرار کنه.
تعادل هم هماهنگی میان عناصر و اجزای آن هست و انسان بطور طبیعی هم دنبال همین تعادله و وجود این مولفه در اثر باعث تاثیر گذاری متناسب و هماهنگ همه ی عنصرها میشه.
سخن آخر:
از گذشته تا به امروز، موضوع مسکن و طراحی و معماری داخلی آن یکی از مهمترین مسائلی بوده که انسان باهاش درگیر هست و میتونیم بگیم که مکانی برای زندگی کردن افراد و تامین بسیاری از نیازهای اوست و این فضا با گذشت زمان ، تغییرات بسیاری کرده. امروزه معماری و طراحی داخلی پروژه های مسکونی بسیار بیشتر از قبل اهمیت یافته.
این موضوع به این دلیل است که افراد به این موضوع اشراف دارن که فضای داخلی محل سکونت آنها نقش بسیار اساسی در تامین احساس ارامش و امنیت روانی افراد ایفا می کنه.
معماری داخلی فضاهای مسکونی باید به نحوی باشه که افراد بعد از بازگشت از یک زندگی پر مشغله ی روزانه بتونن طوری احساس آرامش داشته باشند که زندگی لذت بخش تری رو تجربه کنند. در مقالات بعدی در مورد معماری و طراحی داخلی فضای مسکونی و اصول و قواعد اون بیشتر توضیح خواهم داد.